صـدای مـردانه ات



صـدای مـردانه ات دلم را میلرزاند


گوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند . . .


دسـتان بزرگ و قوی ات


مـرا یاد یک واژه می اندازد


و آن هم ” امـنیت ” است . . .


آغـوشت همچون دریـایی پـر تلاطم است


و مـن


چـقدر غـرق شدن در این دریـا را دوست دارم . . . !


تـ ـو فـقط مـرد من بـمان


و مـن


هـم قـول میدهم تا ابـد


بـانوی تـمام لحظاتت باشم . . .